جدول جو
جدول جو

معنی اعتبار دادن - جستجوی لغت در جدول جو

اعتبار دادن
منح الائتمان
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اعتبار دادن
Credit
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اعتبار دادن
créditer
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
اعتبار دادن
ক্রেডিট দেওয়া
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به بنگالی
اعتبار دادن
اعتبار دینا
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به اردو
اعتبار دادن
kredi vermek
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
اعتبار دادن
kuipa sifa
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
اعتبار دادن
acreditar
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اعتبار دادن
gutschreiben
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به آلمانی
اعتبار دادن
кредитувати
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اعتبار دادن
kredytować
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به لهستانی
اعتبار دادن
给予信用
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به چینی
اعتبار دادن
creditar
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اعتبار دادن
accreditare
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اعتبار دادن
crediteren
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به هلندی
اعتبار دادن
предоставлять кредит
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به روسی
اعتبار دادن
ให้เครดิต
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به تایلندی
اعتبار دادن
memberikan kredit
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
اعتبار دادن
क्रेडिट देना
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به هندی
اعتبار دادن
להקנות אשראי
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به عبری
اعتبار دادن
クレジットする
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
اعتبار دادن
신용을 주다
تصویری از اعتبار دادن
تصویر اعتبار دادن
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اختیار دادن
تصویر اختیار دادن
آزادی دادن به کسی جهت برگزیدن چیزی یا انجام دادن کاری، مختار کردن
فرهنگ فارسی عمید
توان دادن مختار کردن کسی را اختیار بخشیدن قدرت دادن کسی را بر انجام کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استوار دادن
تصویر استوار دادن
استواری دادن محکمی بخشیدن مستحکم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتبار کردن
تصویر اعتبار کردن
((~. کَ دَ))
اعتماد کردن، عبرت گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتشار دادن
تصویر انتشار دادن
Publish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتشار دادن
تصویر انتشار دادن
публиковать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انتشار دادن
تصویر انتشار دادن
veröffentlichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انتشار دادن
تصویر انتشار دادن
публікувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انتشار دادن
تصویر انتشار دادن
publikować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انتشار دادن
تصویر انتشار دادن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انتشار دادن
تصویر انتشار دادن
publicar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از انتشار دادن
تصویر انتشار دادن
pubblicare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از انتشار دادن
تصویر انتشار دادن
publicar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی